زندگی همش عادته.....همین و بس.....
آدما خیلی زود به همه چی عادت میکنن......
دل ، تنگ میشه اگه اون شخص خیلی بیکار باشه....اگه مریض باشی تو بیمارستان دم مرگت باشه دیگه چه دلتنگی ای؟؟؟
اون موقع به خودت فکر میکنی و به هزار جور بدبختی دیگه.....از این به بعد دل غلط میکنه تنگ بشه...
خدایا هیچ کس رو الاف نکن که از الافی عاشق بشه و چرتو پرت بگه که وقتش بگذره.....
کی فکرشو میکرد؟؟؟ که روزی منو تو انقدر باهم صمیمی بشیم؟؟؟؟
تو بیخود کردی با یه خری همچون من صمیمی شدی....من خاک تو سرم خیلی خیلی غلط کردم که نموندم باهنر....
پیش من از عشق حرف نزنید که دیگه از عشق هم متنفر شدم.....
عشق خریتی بیش نیست.......عشق یعنی خودتو کوچیک کنی واسه هر ...... که بعدا میفهمی....
یه بار به یکی گفتم عاشق یه نفرم گفت انقدر بهش عشق بورز که زیر پات علف سبز بشه......الحق که راست گفت ....
میگن هرچی سن میره بالا آدم تجربه ش بیشتر میشه......من تجربه م یه اپسیلون زیاد شد......
تجربه میگه عشق تا آخره عمرم ممنوع....... یعنی به ارواح خاک خودم خندیده باشم اگه سه باره عاشق بشم......
تجربه میگه به هییییییییییشکیو هیچییییییییییی عادت نکن.....
باید همیشه جوری فکر کرد که همه آدما و وسایل اطرافت استیجاری هستن.......بودجه شو نداشته باشی باید باهاشون خداحافظی کنی.......پس عادت مسخره س.....
تجربه میگه به هیییییییییییییییییییییشکی اعتماد نکن.........
به نفست هم اعتماد نکن.....از نفس عزیزتر؟؟؟؟؟ قطع بشه میمیری......یعنی تا این حد......
کدوم خری گفته زندگی زیباست؟؟؟؟ اونم احمق بوده که به این زیبایی ها اعتماد کرده........گل هم با اونهمه زیباییش پژمرده میشه......
گم شم....گم شی.....گم شد...گم شیم.....گم شید....گم شند....................... 
نظرات شما عزیزان:
|